جنون سگ کشی (+ فیلم و عکس)
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۳۰۸۲۰
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، فارغ از بسیاری مسائل حاشیهای دیگر همچون گردش بالای مالی به واسطه قمار روی این حیوانات یا آسیبهای آشکار به این حیوانات برای آمادهسازی در این مسابقات (از بریدن گوش آنها تا تزریق محرکها و حبس طولانی آنها در گودال و اتاقکهای تاریک) چیزی که هراس بیشتری به همراه دارد تبدیل این گونه مسابقات به نوعی خردهفرهنگ در جامعه است.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
که چقدر این کار طبیعی است؟ به گفته این فعال حقوق حیوانات برای فهم غیرطبیعی بودن این امر باید به تفاوتهای رنج ضرور، رنج غیر ضرور و رنج فوق طاقت اشاره کرد. از رنجی که میبریم به طور شگفتآوری آدمی در مقاطعی از تاریخ به جایی رسید که اصطلاحا «رنج غیر ضرور» به حیوانات وارد میکرد. فرض کنید انسانی به انسان دیگر رنج روا دارد، به عنوان مثال پزشک جراحی برای درمان فردی مجبور به شکافتن بخشی از بدن اوست و این کار اجتنابناپذیر است به همین دلیل از آن به عنوان رنج ضرور یاد میکنند. هر چند بدیهی است که این رنج هم اندازه دارد. آنطور که اردشیر منصوری میگوید این موضوع حتی میان افرادی که در مساله هستی درباره خیر و شر حرف میزنند هم مورد مناقشه است؛ اینکه مقدار رنجی که به عنوان مثال گرگ به شکار خودش وارد میکند آیا بیش از طاقت نیست؟ یعنی حتی در جهان حیوانات اگر رنجی بیش از حد وارد شود دارای مساله است، اینجاست که دوستداران طبیعت میگویند حتی گرگها هنگام شکار با اعمال تکنیکهایی در ابتدا آن را در سریعترین زمان ممکن میکشند تا از وارد کردن رنج غیرضرور به نوعی خودداری کرده باشند. این استاد دانشگاه به جامجم میگوید: « در سیر تاریخی تکامل، بشر وقتی به جایی رسید که حیوانات را رام کرد مقداری رنج که به نظر میرسید به طاقت باشد مثل بارکشی از حیوانات ایجاد کرد. بارکشی 60 کیلو بار برای یک اسب شاید رنج فوق طاقت نباشد اما 120 کیلو بار فوق طاقت است. هر چند اخلاق ناب ناظر بر حیوان معطوف به این است که حتی بارکشی معمول از حیوان هم غیراخلاقی است. این شاید خیلی ایدهآلیستی باشد اما فارغ از این نگاه ایدهآلیستی انسانها معتقد بودند جابهجایی بار و اجسام سنگین یک ضرورت است و ما ناگزیریم این رنج را به حیوان وارد کنیم اما برای این کار حد و اندازهای مشخص میکردند و رنج فوق طاقت به حیوان وارد نمیکردند. » برگردیم به همان نگاه ایدهآلیستی تا شاید متوجه فاصلهمان با جایگاهی که باید در آن باشیم بشویم. گونههای بهرهبرداری از حیوانات هم وجود دارند که دارای قبح کمتری هستند یا از لحاظ اخلاقی کمتر مورد مذمت قرار میگیرند، مثل شیر دوشیدن از حیوان. نگاه اخلاقی در این حوزه شامل رفتار افرادی است که نیمی از شیر را برای گوساله این حیوان نگه میدارند اما انسانی که تا آخرین قطره شیر را بدون توجه به درد کشیدن حیوان هنگام شیردوشی یا بیتوجه به فرزند این حیوان استفاده میکند به نوعی رنج فوق طاقت به این حیوان وارد کرده است. خوب به چهره سگهای مسابقه نگاه کنید اگر استانداردهای رنج ضرور و غیر ضرور را هم در همان اندازه ایدهآلیستی مدنظرمان لحاظ نکنیم بازهم انجام مسابقات اینچنینی به نوعی به بیماری سادیسم شبیه است، یعنی لذت بردن از مشاهده رنج دیگری. اردشیر منصوری معتقد است؛ «انسان نافرهیخته رنج را هم به همنوع خود وارد میکرده و هم به دیگر حیوانات. برای این نوع انسانهاکه به عنوان مثال به تماشای جنگ گلادیاتورها مینشستهاند بحث ضرورت مطرح نیست. انسان امروز تا جایی لجام گسیخته تا برای التذاذ از تماشای صحنه رنج بردن پیش رفته است.» فارغ از رنجهای «ضروری» که انسان به حیوان وارد میکرد چه در تغذیه و چه در بارکشی و انواع دیگر رنجها اگر حتی با تسامح آن را قابل قبول بدانیم اما رنج وارد کردن به حیوان برای سرگرمی و ارضای حس تفریح با هیچ نظام اخلاقی پذیرفته نیست اما آنچه هشدار و نهیب کارشناسان این حوزه را به همراه دارد این است که این ماجرا در فرهنگ اقوام مختلف هم وارد شده است. این استاد فلسفه به جامجم میگوید: «نکته این است که تا حتی سه قرن پیش دانش به طور قطعی به ما نمیگفت که میزان رنجی که حیوانات میکشند چقدر است. حتی متفکری همچون دکارت معتقد بود که چون حیوانات روح ندارند پس رنج نمیکشند و حتی با این استدلال اقدام به تشریح زنده سگها میکرد. امروز اما به لحاظ پیشرفت عصبشناسی و درک روان حیوان برایمان مسلم است که حیوانات تکامل یافتهای همچون پرندگان و پستانداران قطعا درد و رنج میکشند. با علم به این موضوع متوجه آن هراس و ترسی که در چهره سگهای مسابقه وجود دارد میشویم، سگهایی که نه به ضرورت بقا و انتخاب اصلح که به دلیل لذت بردن جماعت تماشاگر مجبور به مبارزه میشوند.» آموزش ناآگاهانه حیوانآزاری اسماعیل کهرم فعال حوزه محیط زیست هم از خطرات و آسیبهای تبدیل این مسابقات به خردهفرهنگ در جامعه میگوید. او البته معتقد است رواج چنین مواردی محدود به ایران نیست و هنوز حتی بسیاری از اشراف در بریتانیا با خرج هزینههای گزاف سگهای شکاری را در یک آیین به جان روباهها میاندازند و از تماشای این منظره به نوعی لذت میبرند. او به جامجم میگوید :«در گذشته ایران هم این نوع حیوانآزاری موجب سرگرمیهای احتمالی کوچه و خیابان بود، به عنوان مثال میمونها را با موادمخدر معتاد میکردند و این حیوان افیون دیده را با شرطیزاده مجبور به رقص میکردند تا از تماشای این منظره درآمدی کسب کنند. هر چند این تفریحاتآرام آرام از فرهنگ کوچه و خیابان جمع شد اما نوع اینچنین حیوانآزاری مثل جنگ سگها نمایش عریان وحشیگری را به چشم میآورد.» موضوع حیوانآزاری چند سالی است که به کمک گسترش فضای مجازی بیشتر به چشم میآید اما آیا این قصه ریشه در نوع آموزش، در فرهنگ تربیتی و فولکلور ما دارد؟ این موضوع در گذشته هم بوده اما به چشم نمیآمده یا حالا بیشتر پیش چشم ماست؟ اسماعیل کهرم معتقد است از همان ابتدا در بسیاری از خانوادهها حیوانهراسی به نوعی آموزش داده میشود. او در توضیح این باور به ما میگوید: «اینکه در برابر شیطنت احتمالی کودکان مدام به آنها میگوییم در صورت تکرار این شیطنت «میگم سگه بخوردت» به نوعی هراس از سگ را در ذهن این کودکان مینشانیم. در ایران البته که انزجار از سگ ریشه در مذهب هم دارد و همین اتفاق در اروپا در مورد گرگها مصداق دارد. بسیاری از کشورهای اروپایی همچنان معتقدند گرگ دارای یک خوی وحشی و شیطانی است و به همین دلیل در همه این سالها هنوز در برخی از کشورها از جمله بوسنی از کشتار این حیوان دست برنداشتهاند.» شرطبندی خونین و طرحی که خاک میخورد برگزاری مسابقه سگها اتفاق تازهای نیست، جستوجویی ساده هم این نکته را تایید میکند. فقط چند روز پیش از انجام جنگ سگها در گلوگاه مازندران اتفاق مشابهی در شهرستان اسکو افتاده بود و دادههای گوگل هم نشان میدهد در سالهای پیش از خراسان و کرمان بگیرید تا گلستان و زنجان این بیقانونی رواج داشته است. البته انجام جنگ سگها در ساحت قانون جایی ندارد و به همین دلیل اغلب در حاشیه شهرها و روستاها برگزار میشود. دلیل اصلی رواج این مساله گردش مالی بالای آن و البته لذتجویی از تماشاست. درباره وجه سرگرمی آن اشارههایی شد اما بسیاری از مشاهدهکنندگان هم برای حضور مبالغی را به برگزارکنندگان میپردازند. یکی از برگزارکنندگان جنگ سگ ها به جامجم میگوید: «درآمد اصلی این مسابقات به واسطه شرطبندیهای گستردهای است که در این میان شکل میگیرد. به این صورت که روی سگها پیش از ورود به میدان شرطبندی میشود و در صورت پیروزی با نظارت داوران این مسابقات وجوهی جا به جا میشود.» در مورد خود سگها هم موارد بسیاری وجود دارد. او به ما میگوید:«نژادهای مختلفی در این مسابقات حضور دارند اما در این میدانها اغلب از نژادهای ایرانی استفاده میشود. در ایران نژاد سگ سرابی در این مسابقات سرآمد است. این سگها از ابتدای تولد برای جنگجویی تربیت میشوند و در بسیاری از موارد با دخالتهای ژنتیکی سعی در افزایش این خوی وحشیگری دارند. به این مفهوم که سگ از دوسالگی به بعد آماده برای مبارزههای اینچنینی است. هر سگی که در دو یا سه میدان پیروز باشد قیمت آن در شرطبندیها دچار تحول بسیاری میشود.»
هر چند حالا فرماندار گلوگاه از بازداشت برگزارکنندگان این مسابقات خبر داده اما جالب است که همچنان به جنگانداختن حیوانات در قانون فعلی جرم نیست اگرچه در لایحه دفاع از حقوق حیوانات در این رابطه جرمانگاری شده است.
تدوین پیشنویس قانون منع حیوانآزاری که در اواخر سال ۹۴ آغاز شد، ابتدا در قالب لایحه از سازمان حفاظت محیطزیست به هیات دولت راه پیدا کرد؛ لایحهای که تعلل دولت در ارسال آن به مجلس شورای اسلامی سبب شد این پیشنویس سال گذشته با پیگیریهای فراکسیون محیطزیست مجلس، در قالب طرح به مجلس ارائه شود. این طرح که شهریور سال گذشته در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد، تا به امروز در کمیسیون حقوقی مجلس معطلمانده است. البته که برخورد با برگزارکنندگان این مسابقات با اتهام «جریحهدار کردن اذهان عمومی» صورت میگیرد و مطابق آن، متهمان را به تحمل ضربه شلاق محکوم میکنند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: میثم اسماعیلی روزنامه جام جم جام جم می گوید عنوان مثال حیوان آزاری ایده آلیستی حیوان وارد جنگ سگ ها شرط بندی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۳۰۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
غذارسانی به حیوانات محبت در حق آنها نیست
بحث غذا دادن به سگها موضوع بسیار مهمی است و با وجود آنکه کارشناسان در مورد آن بارهاوبارها تذکر داده و مشکلات غذا دادن به سگها را برشمردهاند، اما بازهم غذا دادن به سگهای بیصاحب و ولگرد سبب افزایش آمار آنها در مناطق شهری و روستایی شده که همین اتفاق بارها حوادث تلخ و ناگواری را هم رقم زده است.
به گزارش ایسنا، شهروند نوشت:غذا دادن به سگها نهتنها کمکی به آنها نمیکند، بلکه میتواند اکوسیستم آنها را نیز دچار اشکال کند. این اتفاق علاوه بر اینکه زاد و ولد را در میان آنها زیاد میکند، میتواند آنها را در پیدا کردن غذا در طبیعت دچار چالش کند. بحث غذا دادن به سگها موضوع بسیار مهمی است و با وجود آنکه کارشناسان در مورد آن بارهاوبارها تذکر داده و مشکلات غذا دادن به سگها را برشمردهاند، اما بازهم غذا دادن به سگهای بیصاحب و ولگرد سبب افزایش آمار آنها در مناطق شهری و روستایی شده که همین اتفاق بارها حوادث تلخ و ناگواری را هم رقم زده است.
همین چندوقت پیش بود که نیروهای اورژانس به ماموریتی اعزام شدند که سگ، پای کودک ٤ساله را گاز گرفته بود. در محلهای که این حادثه اتفاق افتاده بود چند نفری بودند که مدتی به سگهای ولگرد غذا میدادند و پس از مدتی که این کار متوقف شد، سگها بهدنبال غذا مدام در محدوده میچرخیدند و همین ماجرا، حادثه تلخی را برای این کودک رقم زد.
داوود گودرزی، مدیر کنترل حیوانات مضر شهری شهرداری تهران، به این موضوع اشاره میکند که مردم باید به غذارسانی بیرویه به سگهای بیصاحب خودداری کنند و به این موضوع اشاره میکند که بیش از ۱۲ تیم خودرویی در تهران و بهویژه حاشیه شهر در بحث جمعآوری حیوانات موذی و سگهای بدون صاحب، مسئولیت دارند و فعال هستند.
وی به این موضوع اشاره میکند که این تیمها از طریق تماس و شکایات مردمی با سامانه ۱۳۷ و البته گشتهای خودشان اقدام به جمعآوری سگهای بدون صاحب میکنند.
بهگفته گودرزی، روزانه ۴۰ تا ۵۰ سگ بدون صاحب در تهران جمعآوری و همه آنها به نقاهتگاه کهریزک(آرادکوه) منتقل میشوند که ابتدا سگها در این نقاهتگاه توسط دامپزشک معاینه میشوند و پس از شناسایی سگهای بیمار، نسبت به معالجه اقدام میشود. سگهای سالم هم به تفکیک نر و ماده در قفسهای مخصوص خود در این مرکز نگهداری میشوند.
رهاسازی سگهای بدون صاحب تخلف است
گودرزی به این موضوع تأکید میکند که در گذشته اقدام به پلاککوبی و عقیمسازی سگهای بدون صاحب میشد و در نهایت رهاسازی، صورت میگرفت اما طبق قانون و دستورالعمل ابلاغی محیطزیست، رهاسازی سگهای بدون صاحب تخلف است از اینرو ما فقط هنگام واگذاری این سگها به اشخاص واقعی اقدام به عقیمسازی و پلاککوبی میکنیم.
مدیرکنترل حیوانات مضر شهری یادآور شد که هنگام واگذاری از صلاحیت فرد داوطلب برای نگهداری مطمئن میشویم و پس از تزریق واکسن هاری و صدور شناسنامه بهداشتی، این واگذاری به اشخاص حقیقی بهطور مثال برای نگهبانی سگ در گاراژ، باغ یا کارخانهها انجام میشود.
وی این را هم گفت که شهرداری فقط نقاهتگاه کهریزک را برای نگهداری سگهای بدون صاحب دارد و بقیه اماکن نگهداری، دست حامیان حیوانات است.
بهگفته گودرزی، بیشتر هزینه نگهداری سگهای بدون صاحب توسط خیران و حامیان حیوانات تامین میشود و هماکنون نقاهتگاه آرادکوه ۲ هزار ظرفیت دارد که توسعه آن را شروع کردهایم و ۲ هکتار زمین برای این امر اختصاص یافته که سال بعد این ظرفیت تا هشت هزار قلاده میرسد. تعداد سگهای بدون صاحب ۱۰ هزار قلاده تخمین زده میشود، درحالیکه ما سال آینده فقط تا هشت هزار قلاده ظرفیت پذیرش و نگهداری خواهیم داشت.
او ساماندهی سگهای بدون صاحب را در گرو همکاری مردم دانست و توصیه میکند که شهروندان از غذارسانی بیرویه به این حیوانات خودداری کنند و باید آگاهی آنها را در این زمینه بالا برد.
وی تأکید میکند که خیلی از غذارسانیهای نابجا و از سردلسوزی به سگهای بدون صاحب و البته منفعت و درآمد صاحبان برخی از این صفحههای مجازی باعث شده، نتوانیم در کوتاهمدت به هدفگذاری خود که ساماندهی یکساله سگهای تهران است، برسیم.
تأثیر منفی غذا دادن به حیوانات
عارفه لطیف، کارشناس حوزه محیطزیست نیز درخصوص غذارسانی به حیوانات میگوید: «غذارسانی به حیاتوحش میتواند زندگی اجتماعی جوامع حیوانی را مختل کند. بسیاری از حیوانات برای اجتناب از شرایط سخت زمستانی یا دنبال کردن غذای موجود با تغییر فصل، مهاجرت میکنند، اما مهاجرت میتواند یک مزیت مهم دیگر نیز داشته باشد. با اجازه دادن به حیوانات برای فرار از زیستگاههایی که در آن انگلها تجمع یافتهاند و با از بین بردن حیوانات آلوده که قادر به زنده ماندن در سفر نیستند، مهاجرت میتواند آلودگی انگل را در جمعیتهای حیوانی کاهش دهد.
این کارشناس محیطزیست بر این باور است که غذارسانی به حیوانات، انتقال بیماری را بین آنان و حتی بین انسان و حیوانات افزایش خواهد داد. این موجودات در معرض ویروسها و باکتریهای بیشتری قرار دارند و از آنجایی که از آنها مراقبت نمیشود، سیستم ایمنی آنها نیز ضعیف است. این بدان معنی است که آنها ممکن است بیمار شوند و آنچه را که آنها را بیمار میکند به انسان منتقل کنند. غذادهی گروهی به حیوانات باعث گردهمایی آنان و افزایش احتمال سرایت بیماری و انگلها میان آنان میشود.
غذارسانی به حیوانات احتمال شکار شدن آنان را افزایش میدهد. لطیف این موضوع را تأکید میکند و میگوید: «با غذارسانی طولانیمدت به حیوانات رفتهرفته واکنش ذاتی آنان نسبت به شکارچی به واسطه اعتمادی که از غذارسانی انسان پیدا کردهاند کاهش مییابد و گمان میکنند هنگام نزدیک شدن به آنها غذایی در انتظار آنهاست و اگر غذا بهطور مرتب به آنها نرسد، رفتار پرخاشگرانه از خود نشان میدهند.
از سوی دیگر باید به این موضوع اشاره کرد که غذارسانی باعث برهم خوردن زنجیره غذایی طبیعی موجودات میشود. درواقع حیوانات طبق غریزه طبیعی خود به جستوجوی غذا رفته و با وابستگی غذایی خود به زنجیره غذایی بقا پیدا میکنند و با غذارسانی ما، دیگر به جستوجوی غذا نرفته و توالی این زنجیره غذایی برهم میخورد و میتواند باعث به خطر افتادن جان گونههای جانوری دیگر شود.»
او توضیح میدهد که وقتی انسانها به حیوانات غذا میرسانند درواقع نمیدانند که با این کار توانایی و مقاومت آنها را در برابر خطرات اطرافشان بالا میبرند و باروری آنها با این اتفاق افزایش پیدا میکند و این ازدیاد آن گونه جانوری میتواند بهگونههای دیگر جانوری آسیب برساند. همچنین ازدیاد جانورانی مانند سگ و گربه سبب میشود سرپناه مناسب برای این گونهها کاهش پیدا کند و این آمار، تصادفات جادهای این حیوانات را نیز بهدنبال دارد.
بهگفته او غذا دادن به سگ و گربههای خیابانی، رژیم غذایی آنان را با اختلال مواجه میکند و نظم اکوسیستم را به هم میزند. هر موجودی طبق ویژگیهایی زیستی و فیزیکیاش به انواع خاصی از مواد غذایی نیازمند است و در بسیاری از موارد غذای انسانی میتواند تعادل تغذیهای آنان را بر هم بزند. از طرفی جمعیت گونههایی که سگ و گربهها بهصورت طبیعی و ذاتی، آنان را شکار میکردند دچار تغییر میشوند. برای مثال زمانیکه انسانها به گربههای خیابانی غذارسانی میکنند این گربهها دیگر بهدنبال شکار موشها نمیروند و ممکن است در آینده جمعیت موشها در شهر افزایش یابد و مشکلآفرین شود.
لطیف معتقد است که با وابستگی حیوانات به غذارسانی از جانب انسان، آنان را به موجوداتی وابسته به انسان تبدیل کرده و رفتارهای جستوجوی غذا در آنان کمرنگ میشوند پس درصورت تغییرات محیطی همچون زلزله، سیل و... یا نبودن شرایطی که انسان برای آنان غذارسانی کند با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.
انتهای پیام